نگاهی بر کتاب آیین دوست یابی (قسمت اول)
نمیدانم با کتاب آیین دوست یابی نوشته دیل کارنگی چقدر آشنایی دارید؟
این کتاب در سال ۱۹۳۶ به رشته تحریر درآمده و
شاید تعدادی از ما به خاطر قدیمی بودنش با خود بگوییم موارد ذکر شده در این کتاب به درد مردمان همان سالها می خورد نه ما. اما وقتی بدون پیشداوری مطالبش را میخوانیم متوجه می شویم ما هم مثل مردم زمان نگارش کتاب هستیم با همان خواسته ها و نیازها. ولی جالب است که گویا در این دوران، بیشتر خواهان آن هستیم که تمام اصول و عقاید رفتاری در مورد ما اجرا شود تا اینکه خودمان هم متقابلاً اجرا کننده آنها باشیم.
من به عنوان نگارنده این مطلب، هیچ نظر موافق یا مخالفی با مطالب گفته شده در کتاب نمی دهم. فقط شما خواننده عزیز را دعوت می کنم به بخشهایی از کتاب که از نظر من مهم بوده ودر اینجا آورده ام، با بی طرفی کامل توجه فرمایید و اگر از دید شما مناسب است در روابط خود با دیگران به کار گیرید. اگر خواندن این بخش از مطلب «نگاهی به کتاب آیین دوست یابی» که در چند قسمت تقدیمتان خواهد شد، شما را ترغیب کرده که بیشتر بدانید، به شما پیشنهاد می کنم اصل کتاب را مطالعه فرمایید و از مثال های واقعی که کارنگی، در تمام صفحات کتاب آورده، برای درک بهتر گفتههایش بهره بگیرید.
در قسمت اول از این مطلب، خلاصه بخش اول از 5 بخش کتاب را با هم می خوانیم.
بخش اول
اصول اساسی رفتار با مردم
فصل اول
اگر عسل می خواهی، به کندو لگد نزن
انتقاد کردن از دیگران تغییرات پایدار را در آنها ایجاد نمی کند بلکه فقط، اغلب باعث دلخوری و ناراحتی آنها می شود. فراموش نکنید کسی که مورد انتقاد شما قرار گرفته تمام سعی خود را برای تبرئه ی خود به کار می برد و در مقابل، شما را متهم می کند.
این را بدانید که ملامت و انتقاد سخت، تقریباً بی اثر می ماند و ضد خود عمل میکند یعنی منجر به کینه توزی و دشمنی بیشتر می شود.
آیا شما کسی را میشناسید که از ته دل و صمیمانه بخواهید او را اصلاح کنید؟ اگر جوابتان مثبت است باید بگویم نیت بسیار خوبی دارید. اما چرا از شخص خود شروع نمی کنید؟ اصلاح خود بسیار مفیدتر از اصلاح دیگران است و در ضمن خطر کمتری نیز دارد.
این را بدانید که حتمی وقتی صد در صد مطمئن هستید که حق با شماست باز هم انتقاد تاثیر منفی در ذهن مخاطب ایجاد میکند. به هر حال همیشه به خاطر داشته باشید که طرف مقابل شما موجودی منطقی نیست بلکه سراپا احساسی و عاطفه است. آفریده ای مملو از عقاید بی دلیل و غرور و خودخواهی که محرک اوست.
پس به جای انتقاد کردن و متهم کردن دیگران بهتر است بکوشیم آنان را بشناسیم و از دلایل رفتار آنان باخبر شویم. این عمل سودمندتر از نکوهش و شکایت کردن از آنان است.
فصل دوم
راز بزرگ سلوک و معاشرت با مردم
در عالم هستی برای وادار کردن افراد به انجام کار فقط یک راه وجود دارد و آن راه این است که میل و انگیزه انجام آن کار را در فرد مزبور به وجود بیاورید. چگونه؟ تنها راه این است که آنچه را که می خواهد به او بدهید.
و او چه میخواهد؟ میل به مهم بودنش در نظر گرفته شود. همین میل و عطش برای مهم بودن است که ما را وادار می کند تا جدیدترین مدل لباس ها را بپوشیم آخرین مدل ماشین را سوار شویم درباره هوش و نبوغ فرزندانمان به خود به ببالیم.
کافی است به من بگویید این عطش مهم بودن و مورد تحسین قرار گرفتن را در زندگی خود چگونه ارضا می کنید تا من برایتان بگویم شما کیستید و مثلاً را کفر احساس مهم بودن خود را با تامین هزینه تاسیس یک بیمارستان مدرن در پکن ارضا کرد و دیلینچر، احساس مهم بودن را با راهزنی و سرقت بانک و آدم کشی به دست می آورد. حتی بعضی افراد هستند که خود را به بیماری میزند تا از این طریق حس همدردی و توجه دیگران را به خود جلب کنند و حس کنند فرد مهمی هستند.
ما این حس مهم بودن را با تقدیر و تحسین و تمجید از آنها، بهشان می دهیم.
(در اینجا مهم است تفاوت تمجید و چاپلوسی مشخص شود:
تمجید، به صورت صادقانه انجام می گیرد اما چاپلوسی، غیر صادقانه است.)
اگر از صمیم قلب دیگران را سخاوتمندانه ستایش کنیم مردم هم برای کلمات ما ارزش و احترام قائل خواهند شد.
فصل سوم
کسی که بتواند این کار را انجام دهد، همه ی دنیا را طرفدار خود خواهد کرد
من از بستنی توت فرنگی خیلی خوشم می آید ولی متوجه شدم ماهی ها، کرم را خیلی دوست دارند. بنابراین هر وقت ماهیگیری می روم به آنچه خودم دوست دارم نمیاندیشم. هرگز بر سر قلاب ماهیگیری خود بستنی توت فرنگی نمیزنم بلکه یک کرم یا حشره کوچک را جلو چشم ماهیان میگیرم. چرا در ارتباط با مردم از همین شیوه بهره نمی گیریم؟
اگر می خواهید در دل دیگران نفوذ کنید بهتر است درباره آنچه به آن علاقه دارند، حرف بزنید و راه رسیدن به چیزهای مورد علاقه شان را به آنها نشان دهید. مثلاً اگر نمیخواهید پسرتان سیگار بکشد برای او موعظه نکنید و تمایل و خواسته خود را برای او دیکته نکنید، بلکه برایش ثابت کنید نیکوتین سیگار او را سست میکند و او را از راهیابی به تیم بسکتبال مورد علاقه اش باز می دارد یا مانع از دستیابی به مقام قهرمانی در تنیس میشود.
هری فورد میگوید: «اگر رازی در پیشرفت و موفقیت وجود داشته باشد این راز آن است که شخص بتواند خود را جای طرف مقابلش بگذارد و موضوع را از نقطه نظر او نیز مورد بررسی قرار دهد.»
دیدگاهتان را بنویسید