مدیریت موقعیتهای تنش زا،از طریق سؤال پرسیدن از خود
تا حالا برایتان پیش آمده که از واکنشی که به یک اتفاق یا رفتارِ یک شخص نشان داده اید،پشیمان شده باشید؟
یک موقعیت تنش زا
فرض کنید در بدو ورود به خانه با این صحنه مواجه می شوید: اسباب بازیهای فرزندانتان همه جای منزل دیده می شود.سرتاسر کابینتهای آشپزخانه با ظرفای نشسته پر شده.
لکه های رب روی فرش و پوستهای شکسته تخم مرغ ،نشان می دهد بچه ها به جای غذایی که شما آماده کرده بودید ،برای خودشان املت درست کرده اند.
شما که پیش از خروج از خانه، موارد لازم را به فرزندِ بزرگترتان گوشزد کرده بودید و تمام وسایل مورد نیاز بچه ها را دردسترسشان گذاشته بودید، از دیدن این وضعیت،خونتان به جوش می آید و شروع به داد وبیداد می کنید.
آیا این تنها روش برخورد با موقعیتهای اینچنینی است؟
مسلما نه.اما روش درست چیست؟
قدرت سوالات
ماریل آدامز در کتاب (سؤالاتت را تغییر بده تا زندگیت تغییر کند) به این مطلب می پردازد که ما در موقعیتهای مختلف انتخاب می کنیم
که در مسیر قضاوت کننده قرار بگیریم یا یادگیرنده.تفاوت این دو مسیر در نوع سؤالاتی است که از خود می پرسیم.
در مسیر قضاوت کننده سؤالات ما اینگونه است:
- مقصر کیست؟
- مشکل من چیست؟
- چطور می توانم ثابت کنم حق با من است؟
- چرا احساس یک شکست خورده را دارم؟
- چرا نمی توانم کار درست را انجام دهم؟
اما در مسیر یادگیرنده،سؤالات ما به شکل زیر است:
- آیا من در این موقعیت ،مسئولیت پذیر بوده ام؟
- چه ارزش هایی دارم؟
- چه راهکارهایی برای این مسئله مفید است؟
- الان بهترین تصمیم من چیست؟
- طرف مقابل به چه چیزی فکر می کند یا چه احساسی دارد یا چه چیزی می خواهد؟
به نظر شما کدام دسته از سؤالات در موقعیتهای مختلف ،بیشتر به ما کمک می کند؟
وقتی ما سؤالات دسته اول (مسیر قضاوت کننده) را از خودمان می پرسیم، در حالت حمله به خود ودیگران قرار می گیریم،پس مجبور به
فراریا دفاع از خود می شویم.ممکن است این روش به طور مقطعی یا در لحظه ما را آرام کند ولی در طول زمان،راه حل درستی نیست.اما
وقتی سؤالات دسته دوم را از خود می پرسیم ،نتایج بسیار بهتری عایدمان می شود.
به یاد داشته باشید،قرار گرفتن ما در مسیر قضاوت کننده،کاملا طبیعی است،اما ماندن در این مسیر کار درستی نیست وباید از این مسیر به
مسیر یادگیرنده،تغییر موضع بدهیم.
چگونه؟با تغییر سؤالاتمان از دسته اول به دسته دوم
به طور مثال اگر همان موقعیتی را که در ابتدای مقاله برای شما ترسیم کردم به خاطر بیاورید،متوجه می شوید که مادرِ خانواده در موضع
قضاوت کننده قرارگرفته است.وقتی او در این موضع قرارگرفته،احتمالا از خود پرسیده است:
- مقصر این وضعیت کیست؟
- چطور بچه ها می توانند تا این حد بی ملاحظه باشند؟
- آیا این حق من است؟
- و…
اما اگر او خود را در مسیر یادگیرنده قرار دهد ،احتمالا سؤالات زیر را از خود می پرسد:
- ارزش من در حال حاضر چیست؟
- تمیزی خانه ،اولویت من است یا حفظ رابطه خوب با فرزندانم؟
- آیا این وضعیتِ خانه ،از بازی شاد فرزندان من که نیاز طبیعی آنهاست،خبر نمی دهد؟
نکته مهم:
اینکه بتوانیم در موقعیت های تنش زا از واکنش آنی دست برداریم،به تمرین زیاد در موقعیت های مختلف و ذهن آگاهی نیاز دارد.
اگر ما تا دیروز، وقتی عصبانی می شدیم هر آنچه بر دهانمان می آید ،نثار طرف مقابلمان می کردیم،یا با هر شکست کوچک بدترین
برخوردها را با خود می کردیم و برچسبهای مختلف مانند کودن،تنبل…به خود می زدیم،نباید انتظار داشته باشیم پس از این و به همین
زودی ها،در لحظات تنش زا،سریع تغییر موضع داده و با پرسیدن سؤالات درست از خود، بهترین روش را پیش بگیریم.
وقت آن رسیده به روشهایی که حاصل آنها، نتایج تکراری نامطلوب است،به دید تردید نگاه کنیم.
به قول مارشال گلد اسمیت : «چیزی که تورا به این جا رسانده،به آن جا نخواهد رساند.»
سخن آخر
از شما می خواهم برای شروع این مسیر،هرروز موقعیتهای تنش زایی را که پیرامون خود می بینید شناسایی کنید و حداقل برای یک
موقعیت،تمام سؤالاتی که برای پرسش از خود به ذهنتان می رسد،یادداشت کنید.از میان این سؤالات،آنهایی که شما را در مسیرِ
درستِ حل مسئله قرار می دهند،انتخاب کنید(برای انجام این کار می توانید سؤالات دسته اول و دوم را که در این مطلب،
تعدادی از آنها آورده شده،ببینید و پاسخ آن را بیابید واجرا کنید.)
این تمرین علاوه بر اینکه شما را به نتایج متفاوت از نتایج حاصل از روشهای قبلی می رساند، به ذهن آگاه شدن شما در این موقعیتها
بسیار کمک می کند.
از شما دعوت می کنم برای آشنایی بیشتر با ذهن آگاهی ویادگیری این مهارتِ کاربردی و ضروری،مطالب دیگری که با عنوان ذهن آگاهی
ودر چند قسمت نوشته ام،مطالعه بفرمایید.
دیدگاهتان را بنویسید